سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چگونه نکات ایمنی و رفتار با غریبه ها را به کودک آموزش دهیم؟

در واقع این ترس و اضطراب از افراد غریبه در طی دوره خاصی از سال های رشد، پدیده ای موجه و به هنجار تلقی می شود. اما گاهی این اضطراب بسیار گسترده است و موانع متعددی را سد راه رشد طبیعی کودک قرار می دهد و برای کودک و خانواده اش نگرانی هائی را به همراه خواهد داشت.

در آن سوی قضیه گاهی کودکانی را می بینیم که به عکس دسته قبل، بسیار معاشرتی هستند و در برخوردهایشان با افراد ناآشنا، بسیار راحت عمل می کنند.

اما نکته قابل توجه این است که والدین این دسته کودکان نیز چندان خرسند نییستند؛ چرا که اظهار می نمایند همواره نگران این برخورد صمیمی کودکشان با همه ـ آشنا و غریبه ـ هستند چون همواره بیم آن را دارند که این برخورد صمیمی که اغلب توأم با اعتماد کودک به بزرگسال ناآشناست، خطراتی را برایش به دنبال داشته باشد.

از سوی دیگر، چطور می توانیم حدود خطراتی را که اعتماد و صحبت به غریبه ها برای کودک به وجود می آورد برایش توصیف کنیم و در عین حال، نگرانی و وحشت را در او ایجاد نکنیم؟ این تعارضی است که معمولاً برای خانواده ها وجود دارد؛

چگونه ضمن این که فرزندمان را از خطرات پیرامونش آگاه می گنیم، حس امنیت و آرامش را در وی از بین نبریم و اصولاً صحبت کردن از خطرات و نکات ایمنی آیا موجب هراس و رویاهائی وحشتناک نخواهد بود؟

اگر بخواهیم پاسخی کلی به این سئوال بدهیم، باید گفت که این نگرانی ها واقعاً به جاست. صحبت کردن راجع به خطراتی که کودک را تهدید می کند نه برای کودک خوشایند است و نه برای والدین او. طبعاً دلهره هائی را هم برای کودک به همراه خواهد داشت.

 

برای مطالعه ادامه مطلب کلیک کنید....


آموزش نظم و انضباط به کودکان و نوجوانان

1-  الگوی خوبی باشید

بچه های ما از آنچه انجام می دهیم بیشتر از آنچه می گوییم تاثیر می پذیرند. آیا نسبت به خانه احساس تعلق می کنید؟ آیا خودتان وسائل را در جای درستشان قرار می دهید؟ آیا احساس مثبتی نسبت به انجام کارهای روزمره دارید؟ اگر جوابتان مثبت است پنجاه درصد مبارزه را برنده شده اید. بچه ها با تمام وجود مجذوب آنچه که ما انجام می دهیم می شوند. آنچه که ما به طور معمول انجام می دهیم تبدیل به اصول و ارزشهای بچه ها می شود.

 

2- قوانین روشن و مشخص داشته باشید.

اگر قوانین شما مشخص و واضح نباشد و یا فقط وقتی که کسی آن را زیر پا می گذارد وجودشان مطرح شود.کودک شما برای درک و رعایت آن را با مشکل مواجه خواهد شد.

این وظیفه شماست که برای کودکتان کاملا واضح بگویید که چه کارهایی را باید انجام دهد و چه کارهایی را نباید انجام دهد. انتخاب زمان مناسب ، برای شفاف سازی قوانین ، به عهده شماست . زمانی که شما بتوانید با آرامش و واضح صحبت کنید و فرزندتان آمادگی شنیدن و فهم و درک آن ها را داشته باشد.

3-در بحث ها معتدل باشید.

با کودکی که به حرف شما گوش نمی دهد و بحث می کند چگونه برخورد می کنید ؟ مراقب باشید که از بحث و جدل های بیهوده دوری کنید.
مثلا اگر فرزند شما بگوید :”این عادلانه نیست.”فقط بگویید:”میدانم.”یا اگر گفت:”همه دوستانم فلان اسباب بازی را خریده اند.”فقط بگویید:”میدانم.”یا می توانید بگویید:”و من به تو چه گفتم؟”برای اینکه حدو قانونی که قبلا برایش مشخص کرده بودید یادآوری کنید.گاهی هر چه واضح تر و کمتر حرف بزنید نتیجه بهتری می گیرید.

4- یک جای معین برای هر چیز و هرچیز در جای خودش

اینکه هر چیز جای مخصوص خودش را داشته باشد بسیار کمک کننده است. تعدادی جعبه و سطل برای بچه ها فراهم نمایید و با همدیگر درباره برچسب گذاری و اینکه چه چیزی در کجا قرار بگیرد تصمیم گیری کنید.

5-برای خودتان وقت بخرید.

ممکن است خوانده باشید که بچه ها باید عکس العمل کارشان را هر چه سریعتر ببینند . یا شنیده باشید که والدین باید هنگام تربیت فرزندان آرامش خود را حفظ کنند.
اما در واقعیت ،ممکن است گاهی نتوانید خونسردی خود را حفظ کنید و درست رفتار کنید.در چنین شرایطی بهتر است برای خودتان وقت بخرید تا بتوانید عکس العمل درستی از خود نشان دهید.می توانید به او بگویید که کار درستی انجام نداده است و برای تصمیم گیری در مورد او احتیاج به چند دقیقه تامل دارید .با این کار هم خودتان آرامشتان را بدست می آورید و هم به فرزندتان اجازه می دهید تا به کار خود بیشتر فکر کند.

6- در ابتدا کارها را با همکاری یکدیگر انجام بدهید

نظارت کردن به صورت آمرانه هیچگاه به خوبی یک همکاری فعالانه تاثیرگذار نیست. ابتدا خودتان کارها را شروع کنید تا کم کم آن ها نیز ترغیب به شروع کردن بشوند. در حینی که آن ها روش کار را می آموزند و دیگر نیازی به همکاری شما ندارند، می توانید قدری آهنگ پخش کنید و کار خودتان را انجام دهید. و یا می توانید از زمان نظافت اتاق به عنوان زمان گپ و گفت با بچه‌تان استفاده نمایید.

 

برای مطالعه ادامه مطلب کلیک کنید....


آموزش راستگویی و صداقت به کودکان

صداقت یعنی، حقیقت‌گوئی؛ یعنی، گفتن آن‌چه که رخ داده است؛ یعنی،درستی با خود؛ یعنی، مقابله با اشتباه‌های خود؛ یعنی، صحبت کردن درباره آن‌چه که فکر می‌کنیم و عمل‌کردن به آن‌چه که می‌گوئیم؛ تا حدی که هیچ تناقض و دوگانگی‌ای بین افکار، رفتار و کلمات ما وجود نداشته باشد.
صداقت، اهمیتی است که فرد به رفتار و روابط اجتماعی خود با دیگران می‌دهد.
صداقت داشتن یعنی، عدم دوروئی، ریاکاری و رفتارهای ساختگی‌ای که موجب بی‌اعتمادی نسبت به خود و دیگران می‌شود.
صداقت داشتن در زندگی موجب استحکام و دوام روابط بین افراد می‌شود؛ زیرا فرد هم چون آینه‌ای شفاف آن‌چه را که در درون خود دارد، منعکس می‌سازد.
آموزش صداقت به کودکان مستلزم صرف وقت و شکیبائی است. فراگیری هر مهارتی اگر از سال‌های دوران خردسالی و کودکی آغاز شود تأثیری دو چندان بر زندگی او خواهد گذاشت.
والدین می‌توانند با تشویق کودکان به راست گوئی و گفتن آن‌چه که واقعاً دیده‌اند، صداقت را در آنها پرورش دهند.
 تعریف صداقت برای کودکان خردسال
به کودک بگوئید: ”صداقت یعنی راست‌گوئی یعنی گفتن آن‌چه که واقعاً اتفاق افتاده است“. زمانی که والدین و اعضاء خانواده سعی می‌کنند هر واقعه‌ای را آن‌طور که اتفاق افتاده است، برای یکدیگر تعریف کنند، در حقیقت صداقت و راست‌گوئی را در بین اعضاء خانواده خود استوار می‌سازند. من کارهائی انجام می‌دهم و سپس درباره آن با تو صحبت می‌کنم. با انجام اعمال و رفتار گوناگون، حقیقت‌گوئی را به کودک نشان دهید. برای مثال، دو مداد بردارید و بگوئید: ”من دو مداد برداشتم“.
یک عروسک بردارید و بگوئید: ”من یک عروسک برداشتم“.
بگوئید: ”اسم من ـــــــ است“.
کودک را در آغوش بگیرید و بگوئید: ”من ـــــ را بغل کردم“.
این موضوع را برای سایر افراد خانواده به‌طور دقیق تعریف کنید. از فرزندتان نیز بخواهید که آن‌چه را که دیده و شنیده است را به‌طور کامل تعریف کند.
عدم صداقت را نیز می‌توانید به همین ترتیب به کودک بیاموزید. برای مثال، کتابی بردارید و بگوئید: ”من میز را برداشتم. ”آن‌گاه از کودک بپرسید: ”آیا من راست گفتم؟“… نه“، یا عروسکی را بردارید و بگوئید:“ من یک کامیون برداشتم؟“ آن‌گاه از کودک بپرسید: ”آیا من راست گفتم؟…. نه“.

 

برای مطالعه ادامه مطلب کلیک کنید....


آموزش مسئولیت پذیری به کودک

برای آموزش مسئولیت پذیری، هیچ گاه زود نیست. همان طور که گفته شد یکی از روش های موثر آموزش مسئولیت پذیری کودکان، واگذار کردن کارهای روزمره به آن هاست. کودکان دو، سه و چهار ساله عاشق کمک کردن هستند! پس از این ویژگی آن ها استفاده کنید و آن ها را دست کم نگیرید. البته در این زمینه، مرحله رشدی کودک و کارهایی را که می تواند انجام دهد در نظر داشته باشید. به عنوان مثال کودکان در سن دو سالگی قادرند لباس های کثیف را در سبد رختشویی بریزند، اسباب بازی ها را پس از بازی جمع آوری و هنگام شست و شوی لباس ها به کمک شما لباس های تیره را از لباس های روشن جدا کنند. در سن سه سالگی نیز قادرند جوراب های شسته شده را با کمک رنگ و شکل شان جفت کنند، به یک گیاه آب دهند، چیزی را که زمین می ریزد پاک کنند و ظرف خود را از روی میز جمع کنند. در سن چهار سالگی نیز باید قادر باشند ظرف ها، قاشق ها و دستمال سفره ها را روی میز بچینند، حوله ها را تا کنند، گردگیری کنند، در مرتب کردن رختخواب خود کمک کنند، شیر بریزند و با یک جاروی کوچک زمین را جارو کنند. بنابراین می توانید با توجه به توانایی فرزندتان، از همین سنین اقدام به دادن وظایف خانه به آن ها کنید.
چگونه باید وظایف خانه را به عهده کودکان گذاشت؟

کارهای منزل از نظر والدین کارهایی کوچک و تکراری هستند که همیشه در خانه انجام می شوند، اما در نظر بسیاری ازکودکان این کارها بسیار مشکل و ناخوشایندند و معمولا با بحث و جدل های زیادی همراه است. برای واگذاری کارهای منزل به کودکان تان نکات زیر را در نظر بگیرید.
1 – کودکان را دست کم نگیرید: اغلب والدین کارهایی را که کودکان قادر به انجام شان هستند پایین تر از حد واقعی در نظر می گیرند. آن ها حتی ممکن است کارهایی را برای کودکانشان انجام دهند که خود آن ها به خوبی قادر به انجامش هستند.
2 – وظایفی را واگذار کنید که مناسب سن کودکان باشد: اگر وظیفه ای که به او می دهید برای سنش مشکل باشد، ناامید و دلزده خواهد شد. اما اگر کارها طوری باشند که کودک از عهده انجام آن ها به خوبی برآید، به این ترتیب تشویق می شود و می خواهد کارهای بیشتری انجام دهد.

3- به کودک خود یاد بدهید برای ارتباط با دیگران احساس مسئولیت کند

وقتی دختر شما احساسات برادر کوچک خود را جریحه‌دار می‌کند، او را مجبور به عذرخواهی نکنید. در این‌صورت عذرخواهی او واقعی نخواهد بود و به برادرش هم کمکی نمی‌کند. در عوض به احساسات دختر خود گوش بدهید و به او کمک کنید از احساسات پیچیده‌ی خود سر در بیاورد، مخصوصا احساساتی که باعث شده‌اند با برادر خود پرخاشگری کند. بعد از آن، وقتی که حالش بهتر شد، از او بپرسید چه‌ کاری می‌تواند بکند که رابطه‌ی خود را با برادرش بهتر کند. شاید آماده‌ی عذرخواهی باشد. ولی شاید هم با عذرخواهی احساس کند غرورش شکسته می‌شود و ترجیح ‌بدهد به جای آن یک داستان برای برادرش بخواند، به او کمک کند میز را بچیند یا او را محکم بغل کند. این به کودکان یاد می‌دهد که رفتارشان با دیگران می‌تواند عواقبی داشته باشد. آنها وظیفه دارند که اگر خراب‌کاری کردند، خودشان آن را درست کنند. ولی چون شما او را مجبور نکرده‌اید، باید خودش انتخاب کند که اشتباهش را جبران کند، این باعث می‌شود احساس بهتری پیدا کند و در نهایت باعث می‌شود بخواهد دوباره این کار را تکرار کند.

 

برای مطالعه ادامه مطلب کلیک کنید....


نحوه برخورد با کودک قلدر

هر کودکی در سنین ابتدایی زندگی با قلدری مواجه گردیده است . راهکارهایی برای مقابله با فرد قلدر و فردی که دچار قدری شده است را در بهترین کودک مفصل برای شما شرح میدهیم

قلدری، مجموعه‌ای از رفتارها و گفتارهای عمدی و تکراری است که با هدف آسیب ‌رساندن، مسخره یا تحقیر کردن فرد قربانی انجام شود. در قلدری معمولا بین دو کفه قدرت فرد قربانی و فرد قلدر تعادلی وجود ندارد و کودک قلدر قدرت بیشتری نسبت به فرد قربانی دارد…

 

قلدری‌‌های شایع در مدارس – به خصوص مدارس پسرانه – معمولا در سال‌های اولی و میانی دوران ابتدایی شروع می‌شود و در مقطع راهنمایی و اوایل دبیرستان به اوج می‌رسد و در سال‌های آخر دبیرستان به تدریج کاهش می‌یابد.

قلدری می‌تواند به صورت‌های مختلفی چون قلدری جسمی، کلامی و هیجانی دیده شود. در فرم قلدری فیزیکی، فرد قلدر با کتک زدن، هل دادن، لگد زدن و… به فرد قربانی آسیب می‌رساند. در قلدری کلامی نیز کودک با توهین، مسخره یا صدا کردن فرد قربانی با اسامی و اصطلاحات نامناسب، وی را مورد آزار قرار می‌دهد.

فرم دیگری از قلدری که در دختران شایع‌تر است، قلدری غیرکلامی یا هیجانی است. به این صورت که فرد قلدر به صورت غیرمستقیم به فرد قربانی حمله می‌کند یعنی بر ضد او شایعه‌پراکنی کرده و ذهن سایر بچه‌ها را نسبت به وی خراب می‌کند و باعث طردشدن‌اش‌ می‌شود.

نوع جدیدی از قلدری، قلدری اینترنتی است که با استفاده از کامپیوتر برای فرد قربانی پیام‌های آنلاین، ایمیل‌های نامناسب یا تصاویر مستهجن می‌فرستند. معمولا قلدری در مجموعه‌ای که شامل فرد قلدر (یا گروه افراد قلدر)، فرد قربانی و مشاهده‌گر است، رخ می‌دهد. زمانی رفتار قلدرانه صورت می‌گیرد که مجموعه‌ای از مشکلات تعاملی بین کودک، خانواده، گروه دوستان، مدرسه و اجتماع محیط را برای بروز رفتار قلدرانه مناسب می‌کند. غالبا کودکان قلدر سرسخت، پرخاشگر، قانون‌گریز و بدون کنترل تکانه هستند.

 

برای مطالعه ادامه مطلب کلیک کنید....